به قلم بوگولیوب ساوین
بیش از صد و ده سال از ترجمه قرآن به زبان صربی میگذرد. در کتابخانه مام میهن صربستان در ویوودینا دومین استان مهم شمال صربستان بعد از بلگراد، 37 جلد قرآن ترجمه شده موجود است.تا سال 1930 میلادی، اسلام کمتر به عنوان یک موضوع مستقل در محافل علمی و فرهنگی صربستان و حتی دیگر مناطق یوگسلاوی مطرح می شد.
یکی از مهمترین آثاری که از سوی روشنفکران در میان دو جنگ جهانی مورد استقبال قرار گرفت کتاب ”خداوند بزرگ است؛ سقوط و رشد نوین اسلام“ اثر ”اسدبیا“ بود. این اثر از زبان آلمانی توسط ”مانویلو اُزرنوویچ“ به زبان صربی ترجمه شد و در بلگراد در سال 1937 به چاپ رسید. بعد از سه سال این اثر توسط حمزه هوم ولی این بار به نام ”محمد [ص] : پیدایش و گسترش اسلام“ به چاپ رسید. این اثر برای بار دوم در سال 1991 میلادی یعنی در اواخر حیات یوگسلاوی سابق به چاپ رسید. این نوشته را نه تصادفاً به عمد در اواخر حیات یوگسلاوی سابق آغاز کردم. میگویم از اواخر چون سال 1991 را سال آخرین تلاشها برای تشکیل جمهوریهای مشترک یوگسلاوی با ملیتها و فرهنگهای متفاوت میشناسم. این پیچیدگی چند فرهنگی نتوانسته تا به امروز و آن هم به روشنی در قالب خود قرار گیرد و به همین دلیل باید توسط محققین و مورخین و همة ما که در اروپای جنوب شرقی زندگی میکنیم مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
زمانی در مناطق سه رودخانهای پانون (دانوب ـ تیسا ـ ساوا) که امروز به نام ویوودینا شناخته می شود, شاهد رویارویی سه تمدن مسیحیت غرب و شرق و اسلام بودیم. جنگها ثمری جز آسیب برای فرهنگ اسلامی دربرنداشت. امپراطوری عثمانی به منزلة تجسم فرهنگ اسلامی بعد از دو سدة حکومت در این منطقه مجبور به عقب نشینی شد. فرهنگ و سنت اسلامی هم به مرور زمان آثار خود را در این منطقه از دست داد. از نظر تاریخ شناسی حکومت, امپراطوری عثمانی, بخش اعظمی از این آثار و مدارک را با خود برد. همان آثار ارزشمند و گرانقدری که عاری از آن هستیم و آرزو داشتیم با داشتن و حفظ آن , یادآور سده های شانزده و هفده باشیم.
از سوی دیگر فرهنگ مسیحیت بر آن شد تا از حضور اسلام جلوگیری بعمل آورد و در نتیجه بقایای فرهنگ اسلامی نیز در ویوودینا از بین رفت ولی با این حال در حاشیة آن آثاری از امپراطوری عثمانی باقی ماند.
رد پای آثار فرهنگی در این مناطق بسیار اندک است, ولی بهر حال وجود دارد. این آثار در قالب واژهها , زبان, موسیقی و برخی اشکال دیگر زندگی مادی قابل بررسی است. از میان واژههایی که در نوویساد از آن استفاده میشود میتوان از (تکیه ـ خان ـ خیابان ترکیه ـ تروسکا کالدرما ـ چشمة ترکی ـ مقبرة ترک ـ وزیراتس ـ آولیا ـ پنجره ـ آرشین ـ باجار ـ بوستان ـ دلما ـ کانتار ـ اجاک (اُجاق) ـ کاپیا ـ اسپاهیا ـ چوپریا ـ اوشور ) نام برد.
آثار موسیقی چندان مورد تحقیق قرار نگرفته است ولی در ترانههای مردمی بویژه در موسیقی رومی (سیگانی) شنیده میشوند. در تاریخ ویوودینا ساختمانهایی چون عبادتگاهها, مدارس, کاروانسراها, حمامها, پلها و چشمههای بسیاری که توسط مسلمانان ساخته شده وجود داشته است. نزد ما مدارک معتبر که دلالت بر وجود آنها کند کم است ولی در آرشیوهای استانبول و وین و دیگر مراکز به وفور یافت می شود. در سال 1772 میلادی بنا به دستور شورای پادشاهی کرواسی, کمیسیونی برای تحقیق و بررسی صومعههای صرب در “فروشگا گورا“ تشکیل شد. این کمیسیون در این صومعهها, به 150 مدرک معتبر ترکی دست یافت. این مدارک در سال 1899 در زاگرب در کتاب ”قاصد آرشیو دولتی“ به چاپ رسید.
”گلیشا اِلزوویچ“ محقق و مترجم فرهنگ اسلامی ترکی در “سرِم“ به تحقیقات در زمینة مدارک و منابع ترکی پرداخت. او در ضمن فعالیت کوتاه خود به 120 مدرک دست یافت که در سال 1935 در نشریة ”جوامع تاریخی در نوویساد“ به چاپ رسیده بود. همچنین وی به نوشتههایی دست یافت که بر روی سنگهای مرمری بر روی چشمههای حیاط صومعة ”بشنووا“ و صومعة ”وردنیک“ حک شدهاند. ”واسا ترزیچ“ هنرمند عکاس از تمام این مجموعهها عکس گرفته است.
”گلیشا الزوویچ“ همچنین سفرنامة ”اولیا چلبی“ را در ارتباط با مناطق ویوودینا ترجمه کرده است. ”الگا زیرویوویچ“ در کتاب ”راه ساریگراد(استانبول) از بلگراد تا بودیدم“ در مورد ”پترو واردین“ مینویسد: ”وارادین در نیمة دوم سدة شانزده یک قصبه به شمار میرفت.“ وی وجود حمام , کاروانسرا و دیگر ساختمانها و طرحهای مورد نیاز مسلمانان را بدیهی میداند.
”زیرویوویچ“ مینویسد: ”اولیا چلبی در وارادین به آثاری از جمله سه مدرسة تفسیر قرآن, چهار مدرسة ابتدایی, چند تکیه و حمام و دکان برمیخورد که احتمالاً اغلب آنان در طول سدة شانزده ساخته شدهاند.“
متأسفانه تحقیقات باستانشناسی توسط ”رادووان بونارجیچ“ کارشناس موزة شهری نوویساد مدارکی معتبر به دست ما نداده است. فقط دو انبار بزرگ در قلعههای پتروواردین و چند مقبره در پایین قلعهها کشف شده است. دو تکیه نیز که در آخر پترو واردین به صورت کلیسا درآمده است بیشک در سده های شانزده و هفده ساخته شدهاند . آثاری از این تکیهها باقیمانده است ولی چون کلیسا این مکان را از سال 1716 مقدس میداند تحقیقات بیشتر مقدور نمیباشد. برخی آثار فرهنگ اسلامی در شهر نوویساد نیز دیده میشوند هر چند این شهر بعد از سال 1694 میلادی هنگامی که ترکان عثمانی از این مناطق عقب نشینی کردند شکل گرفت. ”ملهیور ایدورخلی“ بطور مفصلی پیرامون تاریخ نووی ساد در دوران تسلط ترکان عثمانی در سال 1894 مینویسد. البته نوشتههای وی بیشتر جنبة وطنپرستانه دارد و کمتر زوایای عملی در آن مشاهده می شود. وی در نوشتههای خود برخی سفرنامه نویسان آن دوره را نام می برد که همه متفقاً بر مخروبه و خالی از سکنه بودن حومة نوویساد تأکید میکنند. ایدورخلی مینویسد: ”در پترو واردین منطقهای که فرهنگ مسیحیت پیش از حضور نیروهای عثمانی بر آن سایه افکنده بود. اینک سربازان ترک زندگی می کنند. پیش از این تمدنی در آن وجود داشت که بر مردم این منطقه تأثیری فراگیر داشته است. قدرتمندترین بربرها به حرکت درآمدند. با حضور گستردة آنان فرهنگ مسیحیت رو به خاموشی گرایید. منطقهای که بطور کامل تخریب شد و آثاری از آن باقی نماند.“
”ایدورخلی“ بطور مستقل از دیپلماتی به نام ”آنتونیو ورانچیچا“ یاد میکند که در سال 1553 در سفری که به دانوب داشته است مینویسد ترکان عثمانی تا پتروواردین مناطقی که میان دانوب و تیسا قرار دارد به آتش زدن و چپاول پرداختند. ایدورخلی در جای دیگری به نقل از کمال پاشا زاده مورخ میگوید: ”یک خانه سالم نماند. ایدورخلی میگوید در یادداشت نامه سلیمان و مهاچنامة کمال پاشازاده آمده است که سلطان سلیمان از آنجا گذشت و باچکا را تخریب کرد.
با این وجود ”ایدورخلی“ در کتاب تاریخ نوویساد در بخشی به نام جهان ترکان بصورتی رآلیستی نشان میدهد که با وجود این تخریب , زندگی همچنان ادامه داشت. تعداد زیادی از قوم صرب به این بخش که امروز نام نوویساد به خود گرفته است مهاجرت کردند. ”ایدورخلی“ در این باره مینویسد:
”سرزمین نوویساد رفته رفته تحت تسلط مالکین ترک قرار گرفت. آزادی در نقل مکان موجب مهاجرت تدریجی صربها شد. کلبههایی که تا امروز پا برجا باقیمانده است نشانگر اقامت صربها در سدة شانزده بوده است. ترکها این منطقه را از پتروواردین جدا کرده و به منطقة دیگری منضمم نمودند. یک طرف متعلق به پتروواردین شد و طرف دیگر به بخشی از نوویساد“.مدارک ترکی که ایدورخلی بر آن تأکید میکند نشانگر اقامت صربها و مهاجرت آنها به این منطقه بوده است . میزان جمعیت مسلمانان مشخص نیست ولی منابع بر تعداد اندک آنها گواهی می دهد بگونهای که در اقلیت قرار داشتند. پترو واردین که بخشی از نوویساد محسوب می شود در سالهای 1692 تا 1687 از سلطة عثمانی ها آزاد میشود. اولین مهاجرت در سال 1694 به اطراف پترو واردین (نوویساد آینده) ذکر شده است. اگر بخواهیم اشارهای بر گفتارهای شفاهی داشته باشیم (هر چند برای اعتماد به آنها نیاز به مدارک کتبی داریم) پای بسیاری از اخبار شنیدنی به پیش کشیده میشود. برای مثال گفته میشود مکانی که امروز در آن خوابگاه دانشجویی قرار دارد در گذشته گورستان ترکها بوده است. این گورستان در اواسط سدة بیست تخریب می شود و بلافاصله این خوابگاه بنا میشود. متأسفانه اطلاعات بیشتری در این باره در دست نیست. فقط ”ژیوکا مارکوویچ“ کارشناس بازنشسته موزة شهری نوویساد میگوید: تاجری مسلمان در نیمة دوم سدة 18 در این مکان به خاک سپرده شده است. این تاجر در کاروانسرای ترکان در نووی ساد فوت کرده است. در مکانی که امروز در آن ساختمان مام میهن صربستان قرار دارد.. نوویسادیهای قدیم, این ساختمان را تا نیمة دوم سدة بیست به نام ”زمین کاروانسرا“ مینامیدند تا اوایل سده بیست فضایی متروکه بوده و کاروانسرا در 12/ژوئن/1849 بر اثر بمباران بطور کامل تخریب میشود. تحقیقات باستان شناسی جدید در این زمینه بر مقابری در این مکان (زمین کاروانسرا) گواهی میدهند. هر چند ترکان عثمانی به مدت دو سده در این منطقه حضور داشتند ولی آثار فرهنگ و هنر عثمانی در نووی ساد امروز بسیار اندک است. وقتی سخن از آثار ترکان عثمانی در دیگر مناطق ویوودینا از قبیل سرم, بانات و باچکا می شود آثار بیشتری از آن چه در نوویساد مشاهده می شود به چشم می خورد. منابع نوشتاری ساختمانهای تاریخی و ارزشمند مانند بقایای حمامها در ”اسلانکامن“ و ”بچ“ و برج ترکان در ”سومبور“ و بقایای فرهنگ زندگی شهری در بانات و همینطور نوشته های سفرنامه نویسان از این جمله هستند. پیرامون شهر ”بانات“ کار تحقیقاتی ”تیمه راییچ“ به نام نقشه بچکرکة بزرگ قابل توجه است. این کارتحقیقاتی که در سال 8 ـ 1696 در بچ یافت شده است دلالت بر دوران عثمانی میکند. در این مجموعه سخن از مسجد و گورستان و دیگر طرحها شده است.
در دهههای هفتاد و هشتاد سدة بیست طی یک رشته تحقیقات کامل و همینطور در جهت حفاظت و حمایت از آثار فرهنگی در ویوودینا تعدادی آثار معماری ـ پلاستیکی کشف شد که در آن هنر و فرهنگ اسلامی بطور آشکاری دیده می شود. ” اُلیور میلانوویچ ـ یوویچ“ به ریزهکاریهایی تزئیناتی در کلیساهای خوپو, یاسکا, کامینتسا, چرویچ, کوولیا, وردینکا و باچا اشاره میکند. بویژه نام کاسههایی سنگی به نام ”کورنه“ برای آب را ذکر میکند, که در حمامها و مساجد از آن استفاده میکردند. آثاری اسلامی نیز در ”بچ“ و در ”وینما“ و ”سوتا“ کشف شده است. “اُلیور میلانوویچ ـ یوویچ“ نتیجه میگیرد که آثار فرهنگ اسلامی در ویوودینای چند نژادی حتی بعد از رفتن ترکان از این منطقه در سدههای هفده و نوزده بسیار محسوس و ملموس بوده است. در ارتباط با آثار فرهنگ اسلامی در ویوودینا نباید از ذکر آثار نوشتاری به نام ”نوشتاری ترکی استوخازی“ غفلت کرد. این آثار یکی از غنیترین فراوردههای موجود در کلکسیونهای مدارک اسلامی در آرشیو پلاتین نیکوکا استوخازی از سالهای 1645 تا 1625 است این نوشتار توسط یک مورخ مجاری به نام فکت منتشر شده است. دکتر “فهیم بایراکتاروویچ“ مورخ در میان دو جنگ جهانی روشی نوین در راستای تحقیقات در زمینة فرهنگ اسلامی بویژه ویوودینا ارائه داد. وی تأکید می کند که در ارتباط با فرهنگ اسلامی نوعی تحقیقات و دیدگاه یک طرفه در آن دوران برای تیره کردن نقش آن در مجارستان و یا به عبارتی در سرتاسر پانوینا وجود داشته است. بایراکتارویچ در مروری بر تز خود بر دگر اندیشی ریشهای ضد اسلامی افرادی چون ”گئورگ یاکوب“, ”والتر بیرکمان“, ”دوشان پوپوویچ“ و بویژه ”روبرت گراگر“ تأکید میکند. ”گراگر“ تأثیرات معنوی و مادی فرهنگ اسلامی را بر قوم مجار بسیار خلاصه میکند. ”گراگر“ یازده نکته را بسیار جالب بیان میکند:
1) مجارها بعد از آشنایی با اسلام بسیار بردبار منشانه با دیگر مذاهب و افکار سیاسی مواجه میشدند و بر جنبههای فرهنگی و ساختاری درون ارزشی اسلام واقف بودند.
2) ترکان پروتستانتیسم را در قبال ضد اصلاحات خاندان هابزبورگ حفظ کردند.
3) افزایش باور مجارها بر اعتبار واژة سرنوشت قابل توجه بود.
4) اشعار غمانگیز در دنیای شعری ادبیات وارد شد.
5) صیانت نفس و تقویت احساس ملی و خلق آثار قهرمان پروری افزایش یافت.
6) آگاهی و تکلیف تاریخی مجار برای حفظ مسیحیت در برابر ترکان .
7) تأثیر فرهنگ ترکان بر ادبیات مجارستان بویژه بر اشعار عاشقانه (“بالتینا بلاسا“ بزرگترین شاعر سدة شانزده) بر اشعار مردمی همینطور اشعار حماسی (سباستین تینودی) و حتی بر اشعار تاریخی.
8) تأثیر موسیقی ترک (بالاشا بر اساس ملودی ترکان مینویسد) تنظیم موسیقی نظامی از روی موسیقی ترکی .
9) تأثیر شیوة ترکی باغبانی بر مجار و کشت ذرت, خربزه, هندوانه و زعفران.
10) تأثیر بر صنعت و هنر (محصولات مسی, کار بر روی پوست, بافت پارچة شرقی)
11) تأثیر بر آشپزی مجاری.
1403/01/04
نظر شما